خانواده یک نظام اجتماعی است و فرزند عقب مانده ذهنی نیز یکی از اعضای این نظام و سیستم اجتماعی می باشد و این دو نه تنها بر یکدیگر بلکه با سایر اعضای خانواده ، نیز دارای تاثیر متقابل و تعامل می باشند که این تاثیر هم می تواند جنبه مثبت و هم جنبه منفی داشته باشد (داور منش و شریعتی۱۳۷۵، 36) .
اما بررسی بیشتر تحقیقات و پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه بیانگر آن است که تاثیر غالباً جنبه منفی داشته است، یعنی عقب ماندگی ذهنی یکی از اعضای خانواده باعث می شود که سیستم و نظام خانواده نتواند کارکردها و وظایف خود را به نحو مطلوب انجام دهد و در نتیجه در عملکرد خانواده با حضور یک کودک عقب مانده اشکالات و وقفه هایی به وجود آید که این ضروری به نظر می رسد که در این زمینه بررسی و تحقیق بیشتری صورت بگیرد و چگونگی بروز این مشکلات و همچنین راهها و طرق برطرف کردن و یا کم کردن این مشکلات و کمک به والدین و سایر اعضای خانواده مورد بررسی و دقت قرار بگیرد (همان منبع)
بررسی های علمی نشان می دهد که در میان مخلوقات خداوند عده ای با دیگران تفاوتهایی از نظر جسمی و ذهنی دارند علاوه بر برخی تفاوتهای ظاهری چون قد، رنگ، مو، رنگ چشم، عده ای ابنای بشر تفاوتهای دیگری نیز با همنوعان خود دارند مثلاً عده ای از نظر دید با دیگران متفاوتند و یا از نظر شنوایی چون دیگران نیستند و گروهی از نظر هوش و استعداد فراگیری قدرت دیگران را ندارند و یا بالعکس از دیگران برترند ( دادستان، 1370، 136).
به طور کلی این گونه از کودکان را استثنایی می نامیم که معلولان جسمی و ذهنی نیز در زمره این گروه از کودکان هستند لذا به تعریف عام، عقب مانده ذهنی و جسمی به گروهی از کودکان استثنایی اطلاق می شود که از نظر جسمی و ذهنی با دیگران متفاوتند، بهرهی هوشی آنها از حد طبیعی کمتر است و در گذران زندگی با مشکلاتی مواجه هستند و به همین دلیل حمایت دیگران و جامعه را نیازمندند (هاشمی. 1354، 85).