دسته بندی | روان شناسی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 84 |
نقش و کارگر مدارس در آستانه هزاره ی سوم میلادی تغییر و جهش چشمگیری پیدا کرده است افزدن برایفای نقش سنتی مدارس مبنی بر تربیت افرادی فرهیخته مدارس عهدهدار پرورش شهروندانی مسوؤل و رشد یافته و برخوردار از مهارتهای اجتماعی و عاطفی نیز هستند (پلیتری[1]، 2006). از اینرو توجّه جدّی و همه جانبه به عواملی که بستر لازم جهت دستیابی به این هدف را فراهم میسازند، اجتنابناپذیر به نظر میرسد. بدین منظور توجّه جدّی به رشد عاطفی و اجتماعی دانشآموزان یکی از راهبردهای اساسی در نیل به این هدف بشمار میرود.
رویکرد یادگیری اجتماعی- عاطفی[2] مبتنی بر این باور است که کلیة فرایندها و بخشهای یک نظام آموزشی اعمّ از طرّاحی و برنامهریزی آموزشی و درسی، مدیران، معلّمان، کارکنان، و مطالب و موضوعات درسی میبایست در خدمت آموزش و بهبود مهارتهای اجتماعی و عاطفی یادگیرندگان، قرار گیرند. آموزش مهارتهای هوش هیجانی «قطعه گمشده» آموزشهای اجتماعی و هیجانی است که از ذهن بسیاری از معلمان مغفول مانده است. محیط اجتماعی مدرسه نمونه کوچکی از نظام اجتماعی جامعه تلقی میگردد. روابطی که دانشآموزان با معلمان و همسالان خود در مدارس برقرار میکنند، نقش اساسی در اکتساب نگرشها، باورها و ارزشهای بنیادین اجتماعی دارد و درک دانشآموزان را از جامعه و محیطی که در آن قرار دارند، تحت تاثیر قرار میدهد. مدرسه یکی از مهمترین بافتهای یادگیری مهارتهای هیجانی است. آموزش هیجانی میتواند از طریق گسترهای از تلاشها مانند آموزش کلاسی، فعالیتهای فوقبرنامه، جو و شرایط حمایتی مدرسه، و درگیر کردن دانشآموزان، معلمان و والدین در فعالیتهای اجتماعی صورت گیرد. در صورتی که فرآیند اجتماعی شدن و رشد مهارتهای هیجانی در محیط اولیه خانواده مطلوب نباشد، این امکان وجود دارد تا مدارس از طریق آموزشهای ترمیمی به جبران این کاستیها بپردازند. براین اساس بسیاری از مربیان و روانشناسان نسبت به توجه و توسعه آموزش مهارتهای اجتماعی و هیجانی در مدارس تاکید کردهاند
فهرست مطالب